داستان هیرو :
پادشاه الزه حسی والایی برای لمس درد داشت، درد ممنوعه. برای یک چهره سیاسی برجسته این نیاز نادانی (آموزش هیرو Queen of Pain) محسوب می شد اما برای او برای ایجاد حس رضایت برای این تشنگی او حتی می توانست تخت پادشاهی خود را فدا کند.
بنابراین او به داخل سیاه چال های قصر خود که پر از شیطان شناسان بود رفت و به آنها قول داد که هر کس بتواند ساکباس عذاب دهنده شخصی او را فراخوانی کند او را آزاد می کند.شیطانی که فراخوانی شد خود را آکاشا می نامید و استاد عذاب دادن بود و پادشاه او را ملکه مخفی خود کرد و تمام وقت آزاد خود را صرف عذاب کشیدن به وسیله دستان او می کرد.
آموزش هیرو Queen of Pain
به تدریج تمام قدرت خود را فدای عذاب کشیدن توسط آکاشا کرد.ملکه عذاب او را تا لبه مرگ می برد ولی معامله آنها اجازه کشات به او نمی داد.در هنگام آشوب پادشاه خود را به سمت پنچره برد و خود را به سمت پایین پرتاب کرد و در لحظه مرگ آکاشا را از بند معامله بینشان آزاد کرد.او آزاد است که عذاب دادن مختص خود را به همگان ارائه کند.