داستان هیرو :
در جنوب منطقه کویدج، منطقه ای که در آن قتل و کشتار پایان ناپذیر است، یک موجود تنومند بدون خستگی (آموزش هیرو Pudge) در طول شب مشغول بریدن اعضای بدن اجساد و جدا کردن قسمت های داخلی بدن آن ها و تلنبار کردن آنها دور از ناحیه است تا محل جنگ برای فردای آن روز خالی از هیچ جسدی باشد.
در این قلمرو نفرین شده هیچ چیز فاسد یا تجزیه نمی شود، و مهم نیست که یک جسد در چه عمقی از زمین دفن شود،هیچ جسدی دوباره به چرخه طبیعت باز نمی گردد.
پودج قصاب که توسط همیشه توسط گله ای از پرندگان مردارخوار احاطه شده و اجساد را برای تغذیه آنها تکه تکه می کند شمشیرش با هربار استفاده تیزتر از قبل می شود.او گوشت را از استخوان و قسمت های تاندن و رباط را مثل کاغذ خیس از هم جدا می کند.از آنجایی که او همیشه سلیقه در قصابی به خرج میداد، در طول سالیان طولانی او برای محصولات جانبی قصابی نیز صاحب سلیقه گشت.
آموزش هیرو Pudge
با شروع از یک تکه گوشت ماهیچه، یک جرعه خون بر روی آن، طولانی نمیکشید که دهان او تا ناحیه شکم آن جسد پیش می رفت.حتی کسانی که در آن منطقه زندگی نمی کنند از قصاب،شکارچی انسان ها می ترسند.