داستان هیرو :
برای قرون تاریکی که ستاره دنباله دار در حال گردش بود.گلوله بزرگی از یخ که توسط خورشید (آموزش هیرو Morphling) در بند بود و تحت نیروی بی وقفه گرانش بود از میان تاریکی های دنیاها سر بیرون آورد و شروع به ماجراجویی نمود.
در شب جنگ باستانی ولوی،او از آسمان ها بر روی زمین سقوط کرد و تصویر نورانی در شب پدیدار کرد ، هر دو لشکر درگیر این امر را یک طالع نحس می دیدند.
گلوله یخی بخاطر گرمای زمین ذوب گشت و خود را در میان جنگ دید. Morphling به دنیا آمد. او که از شکل یخی خود خلاص شده بود به شکل یک نیروی قوی از اقیانوس ها در آمد.
آموزش هیرو Morphling
او به طور غریضی وارد جنگ شد و به شکل اولین ژنرالی که دید درآمد سپس او را کشت.او در ادامه جنگ خود را به شکل هر کدام از جنگجویانی که می دید در می آورد و توانایی های آنها را در یک لحظه به دست می آورد.
او این کار را تا زمانی که تمامی سربازان کشته شدند انجام داد.Morphling تمامی نقش هایی که در آن جنگ وجود داشت را ایفا کرد. پایان آن جنگ تنها شروع ماجراجویی او است.