داستان هیرو :
او در صحراهای بدون خدایان هاژادال به دنیا آمد. او در قبیلهای قانون شکن زندگی می کرد که مایحتاج خود را از گرمای سوزان آن صحرا تامین می کردند. (آموزش هیرو Chen) با استفاده از روش باستانی در اهلی کردن حیوانات، مردم قبیله Chen، زمین های خود را با یوکوتی صحرا که گونهای از اژدهای مخفی در دل خاک بود و ماسه های صحرا را به شیشه تبدیل می کرد، شخم می زدند.
معمولاً آنها با تشنگی و گرسنگی سر و کله می زدند و اغلب با قبایل همسایهشان جنگیدند. اما در یک نبرد، قبیله Chen مشکل بزرگی را تجربه کرد و به اشتباه به کاروان حمله کرد. در پی آن، شوالیه های زره پوش فولد یوکوتی های قبیله را که به آنها حمله کرده بودند، کشتند.
آموزش هیرو Chen
افراد قبیله Chen به این شوالیه ها و فولد خشمگین شدند و به آنها حمله کردند، اما در نبردی که به وجود آمد، همه آنها کشته شدند. Chen که شکست خورده و بر روی زانو افتاده بود، به چهره جلاد با فروتنی نگاه کرد و گردن خود را برای اعدام آماده کرد.
جلاد که از شجاعت Chen خوشش آمده بود، به جای بریدن سر او، به او یک فرصت داد: مرگ یا تغییر دین. Chen با علاقه، دین آنها را قبول کرد و به فولد پیوست و زره خود را دریافت کرد.
در حال حاضر، Chen با تعصب به دین و با قدرت به بردن حیوانات به دنبال کافران است تا آنها را به سزای اعمالشان برساند.